تقوا بنبست و محدودیت نیست، برعکس است، تقوا نداشتن، انسان را دچار بنبستها و محدودیتها میکند و تقوا راهی است که خدا معین کرده که اگر انسان از آن راه برود محدودیت و بنبستی برای او نیست. این است که میفرماید: «و من یتق الله یجعل له مخرجا؛ هر کسی که تقوای الهی را پیشه کند خدا برای او راه بیرون رفتن از مضایق، سختیها و مشکلات را قرار میدهد» (سوره طلاق، آیه 2)
داخل این خیابان نمیشوم. چرا؟ چون بن بست است.
از این خیابان میروم. چرا؟ چون بن بست نیست.
اگر این دو خیابان را اشتباه گرفته باشم؟ اگر مسیر درست را پیدا نکنم؟ اگر و اگر و ...
در مسیر زندگی تنها یک خیابان است که هیچ بن بستی ندارد. «خیابان تقوا» در قرآن کریم به صورت مکرر به آثار تقوا اشاره و تصریح شده است. معمولاً آثار تقوا چیزهایی است درست عکس آنچه که در ابتدا انسان در مورد تقوا خیال میکند. انسان بدون بصیرت، در ابتدا از تقوا محدودیت و اسارت میفهمد.
چنین انسانی میگوید: (انسان بخواهد خودش را مقید به تقوا کند، معنایش این است که خودش را در بنبست قرار بدهد، به دور خودش خطی بکشد و برای خود محدودیت قائل بشود .)
قرآن درست نقطه مقابل این مطلب را ذکر میکند (و نکته لطیف همین است) یعنی بیتقوایی است که انسان را در بنبست قرار میدهد و تقواست که بنبست را میشکند. ما خیال میکنیم با رعایت تقوا برای خودمان محدودیت قائل میشویم. وقتی انسان برای خودش محدودیت قائل شد به دست خودش برای خودش بنبست به وجود آورده است. قرآن میفرماید:
خیر، تقوا بنبست و محدودیت نیست، برعکس است، تقوا نداشتن، انسان را دچار بنبستها و محدودیتها میکند و تقوا راهی است که خدا معین کرده که اگر انسان از آن راه برود محدودیت و بنبستی برای او نیست.
این است که میفرماید: «و من یتق الله یجعل له مخرجا؛ هر کسی که تقوای الهی را پیشه کند خدا برای او راه بیرون رفتن از مضایق، سختیها و مشکلات را قرار میدهد» (سوره طلاق، آیه 2)
یعنی خدا برای او راه باز میکند، برای خروج از بنبستها و بیرون آمدن از مشکلات.
«تقوا» زیباترین صفت انسان مؤمن و عامل سعادت و رستگاری انسان است. خداوند در قرآن بارها انسان را به داشتن تقوا فراخوانده و آن را لباس پاکی روح انسان معرفی مینماید: «و لباس التقوی ذلک خیر؛ و جامه پرهیزگاری از هر جامهای بهتر است.» (اعراف26)
تقوا موجب کمال انسان و هدایت او در مسیر الی الله است. خداوند سبحان برای اهل تقوا راه خروج از مشکلات و رسیدن به آرامش و طمأنینه را قرار داده است: «من یتق الله یجعل له مخرجاً؛ هر که تقوا بورزد خداوند راه گشایش در سختیها به او عطا میکند.»(طلاق2)
فرد متقی در دنیا و آخرت محبوب خداوند سبحان است. در هنگام مصیبتها و در دشواریهای زندگی درمانده نمیگردد: «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون¤ الذین امنوا و کانوا یتقون¤ لهم البشری فی الحیوه الدنیا و فی الاخره لاتبدیل لکلمات الله ذلک هوالفوز العظیم؛ آگاه باشید که بر دوستان خدا بیمی نیست و غمگین نمیشوند¤ کسانی را که ایمان آوردند و پرهیزگاری میکردند¤ بشارت است ایشان را در دنیا و آخرت. سخن خدا دگرگون نمیشود. این است کامیابی بزرگ.» (یونس 64تا 62)
چنین انسانی منشأ همه امور را خداوند متعال میداند و این گونه است که همیشه دارای آرامش و اطمینان روحی است و ترس و دلهره به دلش راه نمییابد.
عاملی بازدارنده از گناهان
تقوا ملکهی رادعه ی نفسانیّه است که تدریجاً و با ممارست و مداومت در مراقبت، در انسان پیدا میشود و آدمی را در هنگام مقابله با صحنهی گناه، از آن باز میدارد. تقوا تنها خودداری از گناه در هنگام عمل نیست زیرا ممکن است انسان گاهی در مقام عمل، گناه را ترک کند. تقوا آن است که از ملکهی رادعه ی نفسانیّه سرچشمه گرفته و از درون انسان بجوشد. مانند ترمزی که در ماشین هست. ماشین در حال حرکت وقتی به پرتگاهی میرسد ترمز میکند و میایستد. بعضی ترمز بریدهاند و بی پروا زندگی میکنند. از هر مالی بهره میبرند، هر نگاهی میکنند، هر حرفی را میزنند، هر کسب و کاری انجام میدهند. این معنای بی تقوایی است و انسان اگر به این حال زندگی کند و به همین حال بمیرد، چه بدبختیها در عالم پس از مرگ خواهد داشت. حضرت امام سیّد السّاجدین علیهم السلام در دعای ابوحمزه میگوید:
«فَمَن یکونُ اَسوَءَ حالاً مِنّی اِن اَنَا نُقِلتُ عَلی مِثل حالی اِلَی قَبری» ؛ «پس چه کسی بدبخت تر از من خواهد بود اگر به همین حال که اکنون هستم به خانهی قبرم منتقل شوم».
در نهجالبلاغه ی شریف نیز الی ماشاءالله مصداق «وصیَّتُکمُ التّقوی» را میبینیم. کمتر کلامی از حضرت امام امیرالمؤمنین علیهالسلام مشاهده میشود که کلمهی «تقوا» در آن نباشد. تا لب به سخن باز میکرد، میفرمود: «اوصیکُم عباداللهِ بتقوَی اللهِ » ؛ «ای بندگان خدا! شما را به تقوای خدا سفارش میکنم ».
یکی از بزرگان پس از بررسی آیات و روایات میفرماید: (اَعلَم اَنَّ جمیعَ خَیراتِ الدُّنیا و الاخِرةَ جُمِعَت فِی کلمَةِ واحِدَةٍ وَ هیَ التَّقوی) ؛«بدان که تام خیرات دنیا و آخرت در یک کلمه جمع شده است و آن کلمه تقوا است».
«... وَ إن تَصبِرُوا و تتَّقوا فإنَّ ذلکَ مِن عزمِ الامور» ؛(6)«... شما اگر صابر و خویشتن دار باشید و تقوا پیشه کنید، مطمئن باشید این از پایدارترین کارهاست».
پس کاری کنید که حالت خویشتن داری مثل ترمز ماشین در جان شما تحقّق یابد.
«إنَّ اللهَ معَ الّذینَ التَّقوا...» ؛(7) «به یقین خدا با تقوا داران همراه است و آنها را رها نمیکند...».
باز میفرماید: «... وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لهُ مخرجاً* و یَرزُقهُ مِن حیثُ لا یَحتَسِبُ...» (11)
رزق حلال هم مال متّقیان است. اگر به رزقی میخواهید برسید که خدا بپسندد و حلال باشد، تقوا پیشه کنید. از روایات استفاده میشود که لقمه اعمّ از حلال و حرام در جسم انسان، در روح انسان، در فکر و نسل و ذریّه ی انسان اثر میگذارد. دنیا و آخرت انسان را تحتالشعاع خود قرار میدهد. آیا میخواهید در عین تمام گرفتاریهایی که دارید، در پیچ و خم زندگی راهی برای شما باز کنم تا به سلامت عبور کنید؟ پس متّقی باشید تا راه خروج از حوادث پر پیچ و خم را برایتان باز کنم. متّقی باشید، رزق شما را از راهی که هیچ گمان نمیکنید، میرسانم.
«و یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یحتَسِبُ...»؛«... إنّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقِینَ» ؛(12)
اگر میخواهید اعمالتان مقبول گردد، باید متّقی باشید، اگر متّقی باشید، نمازتان مقبول، روزهتان مقبول و حجّ و عمرهتان مقبول میشود امّا اگر متّقی نباشید، با این که اعمالتان را انجام میدهید و صحیح هم انجام میدهید و باطل نیست امّا مقبول نمیشود یعنی شما را حرکت نمیدهد و بالا نمیبرد. اگر بخواهیم ما را بالا ببرد و مقرّب ما باشد، باید متّقی باشیم.
پی نوشت ها :
6- سوره ی آل عمران، آیه ی 186.
7- سوره ی نحل، آیه ی 128.
11- سوره ی طلاق، آیات 2 و 3.
12- سوره ی مائده، آیه ی 27.
13- کافی، جلد 3، صفحه ی 265.
منابع :
صفیر هدایت ، سید محمد ضیاء آبادی
سایت حوزه ، مقاله مهدی ملکی
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: